در كارنامه حرفهاي بنت میلر 47 ساله با احتساب همین فیلم "شکارچی" روباه تنها 4 فیلم به چشم میآید؛ با اینهمه تمام آثارش مورد توجه منتقدان قرار گرفته و به نوعی میلر از سرمایههای سینمای آمریکا به شمار میآید. شكارچي روباه اما به نوعي با تمام ساختههاي ميلر تفاوت دارد. اين درام ورزشي به شدت غمگين، سرد و سياه است.
"کاپوتی" محصول 2005 و "مانی بال" محصول 2011 که هردو فیلم نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم سال بودند از آثار مهم بنت میلر هستند.
او که علاقه خاصی به ساختن درام های ورزشی هم دارد این بار سراغ ورزش کشتی رفته است. و در "شکارچی روباه" سرگذشت دو برادر کشتیگیر به نامهای دیوید و مارک شولتز را روایت میکند.
هر دو برادر قهرمان جهان و المپیک بودند و از این منظر برای کشتی دوستان ایرانی خاطره انگیزند. کشتیهای این دو با قهرمانان ایرانی نظیر محمد حسن محبی و محمد حسن محبی و الله مراد زرینی هنوز در خاطر جامعه کشتی ایران هست.
مارک شولتز متولد 1960 و برندهی مدال طلای کشتی در المپیک لس آنجلس 1984؛ و برندهی دو مدال طلای قهرمانی کشتی جهان در وزن 82 در سالهای 1985 و 1987 است.
دیوید شولتز که بیشتر برای کشتی دوستان ایرانی خاطره انگیز و نام آشناست متولد 1959 است و در سال 1984 در المپیک لس آنجلس به مدال طلای وزن 74 کیلو رسید و همچنین در طی دوران قهرمانیاش صاحب 6 مدال رنگارنگ جهانی شد که مهمتریناش طلای قهرمانی جهان در سال 1983 بود..
بنت میلر در شکارچی روباه بیشتر به زندگی برادر کوچکتر یعنی مارک میپردازد و همچنین چگونگی کشته شدن دیوید بدست جان دي پونت مالک باشگاه فاكس كچر را روايت ميكند.
نام فیلم هم جالب توجه است. و دقیقا از عنوان باشگاه کشتی گرفته شده که دیوید و مارک زیر نظر جان دی پونت در آن کار میکردند. واتفاقا و دست برقضا همین مالک باشگاه کسی بود که با شات گان؛ دیوید شولتز را در سال 1996 هدف گرفت و به قتل رسانید.داستان فیلم مصایب برادر کوچکتر یعنی مارک شولتز را نشان میدهد.
سكانس افتتاحيه شكارچي روباه تا صحنه پاياني فيلم؛ يك خط روايي ناب و داستاني يكدست داشته و اين درام با همه تلخياش تمام قواعد ژانر را در خود دارد. رقابت و رفاقت و خودبزرگ بيني و احساس تحقير و همچنين حس مالكيت حتي نسبت به افراد به صورت معنوي از اصليترين عناصر داستان شكارچي روباه است.
سكانس افتتاحيه، مارك شولتز را نشان ميدهد كه براي 20 دلار حاضر شده در يك دبستان سخنراني كند. جمع سرد دبستانيها و حضور او پاي صندوق براي دريافت پول اوج درماندگي روحي اين قهرمان المپيك را نشان ميدهد. اما ضربه كاري آن جا بر روح و روان مارك وارد ميشود كه صندوقدار به اشتباه او را ديويد ميخواند. او هميشه زير سايه ديويد بوده برادري كه فقط يكسال از او بزرگ تر است اما كاريزماي اخلاقي و افتخارات ورزشياش با او قابل قياس نيست.
در شكارچي روباه عضله و زور بازو و حتي دنياي ورزشي مادي كشتي گيرها اگرجه مهم است اما هرگز اصل نيست. ساختار روابط آدمها در شكارچي روباه حرف اصلي است و بنت ميلر به زيبايي اين داستانك ها در كنار هم قرار داده و به سرانجامي خاص رسانيده است.
در ادامه فيلم همين ساختارهاي رفتاري به چالش كشيده ميشود. مارك كه حقيقتا به ديويد وابسته است با دريافت پيشنهاد از دي پونت مالك فاكس كچر؛ ديويد و باشگاه او را ترك ميكند. او ميخواهد روي پاي خودش بايستد اما بعدا در مييابد اين ترفندي بوده تا دي پونت پست فطرت بتواند بعدها ديويد را به فاكس كچر بكشاند و از اعتبار ورزشي و اجتماعي او سود بجويد. اين جا نهايت خرد شدن غرور يك مرد به تصوير كشيده ميشود. مارك در مييابد از زير سايه ديويد هيچگاه بيرون نخواهد آمد. اگرچه ديويد عاشقانه برادر كوچكترش را دوست دارد. اما اين مهم براي مارك فعلا ارزشي ندارد.
از سويي شخصيت جان دي پونت نيز به نوعي بازيگر نقش اول و قهرمان خبيث اين ماجراست. او روابط اجتماعي و انساني را خوب ميشناسد. اما او متعلق به طبقه اشرافي است. با اينهمه او نيز به نوعي به مارك شبيه است. اگر مارك وابستگي روحي و رواني شديدي با ديويد دارد، جان دي پونت نيز زير سلطه مادر كهنسال خود است.
شكارچي روباه ابتدا آدمهايي كه تصوير ميكند كه هنوز ميتوانند هركاري را با پول انجام دهند و هر ماجرايي را با پول به سرانجام برسانند. غافل از اينكه روح و روان هر آدمي خريدني نيست.
بازيها در فاكس كچر عالي از كار درآمده است. ايفاگر نقش جان دي پونت، استيو كارل است كه پيشينه كمدي قابلي دارد. او در فاكس كچر حقيقتا يك جان دي پونت حقيقي از كار درآورده است. بازيهاي مارك رافالو و چانينگ تاتوم نيز به ترتيب در نقشهاي ديويد و مارك شولتز گيرا و خوب است. با اينهمه شكارچي روباه( فاكس كچر) تماما متعلق به بنت ميلر و هدايت اوست.
Foxcatcher
کارگردان: بنت میلر/ فیلمنامه: ماکس فرای، دان فوترمن/ بازیگران: مارک رافالو( دیوید شولتز)؛چانینگ تاتوم( مارک شولتز)، استیو کارل(جان دی پونت)/ زمان فیلم: 130 دقیقه/ بودجه: 24 ميليون دلار، فروش فيلم: 13 ميليون دلار.محصول 2014 آمریکا
استيو كارل سمت چپ تصوير و جان دي پونت
مارك رافالو سمت چپ و ديويد شولتز
چانينگ تاتوم سمت چپ و مارك شولتز
نظر شما